شعر و سبک مداحی

مشخصات بلاگ

سبکهای زیبای مداحی را با شعرهای جدید، به روز رسانی می کنیم.
مداح های محترم می تونن سبک مورد نظرشون، و مضمون و موضوع رو به ما بگن تا به لطف خدا با یک شعر درخور، تقدیمشون کنیم
کارهامون رو هم نقد کنید، ان شالله بهتر می شیم
مخلص همه نوکرهای اباعبدالله
استفاده از مطالب این وبلاگ هم با ذکر دعای فرج، دعا برای اموات شاعر، طلب شهادت و سربازی امام عصر(عج) برای خودمون و نسلمون، بلامانع هست

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهادت» ثبت شده است

سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۴ ق.ظ

چند روزه که حال نداری بابا

سلام. برای ایام شهادت امام باقر(ع) این شعر رو آماده کردم روی این سبک

 

 

 


چند روزه که حال نداری بابا

سر روی بستر می ذاری بابا

از همیشه ساکت تری بابا

برات بمیرم

گفتی که جدم خبرت کرده

گفتی دلت پر از غم و درده

آخ! چقده صورتتو زرده

برات بمیرم


سوخته تنت از اثرات سم

دلم شده پر از غم و ماتم

فایده نداره دیگه هیچ مرهم

برات بمیرم


گفتی برات ده سال عزا باشه

مجلستم(مجلسشم) توی منا باشه

وصیتت، غریبی همراشه

برات بمیرم


وقتی سفارش به کفن کردی

شعله کشید توی صدات دردی

آه کشیدی! عجب آه سردی

برات بمیرم


یادت به جد بی کفن افتاد

اون روز که سرها از بدن افتاد

سه روز که آفتاب رو بدن افتاد

برات بمیرم


همیشه از خاطره ها گفتی

از درد تازیانه ها گفتی

از زخم پا و تاولا گفتی

برات بمیرم


وقتی می گفتی از غم عظمی

نمک می زد روی همه زخم ها

نا محرما و زینب کبری...

برات بمیرم


شاعر: ابن الزهراء

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۹۳ ، ۰۸:۲۴
ابن الزهرا
پنجشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ق.ظ

شهادت امام جواد

سبک خاصی رو خودم کار نکردم. شعری بدستم رسید که می ذارم براتون



یا جواد الائمه(ع)

کسی خبر نشد از غربت نهانی من

نیامده به سرم بهر همزبانی من

فقط غریب مدینه غم مرا فهمد
که همسرم شده در خانه خصم جانی من

کجایی ای پدرم؟ حال و روز من بینی
کمی تو گریه کنی بهر ناتوانی من

برای مادرم انقدر گریه کردم تا
غم جوانی اش امد سر جوانی من

بیا و خوب ببین کوچه ی بنی هاشم
به جلوه آمده در وقت قد کمانی من

بیا و در رخ من روی مادرت را بین
کبود گشته چو او روی ارغوانی من

میان هلهله ها گمشده نوای دلم
ز بسکه کف زنند وقت روضه خوانی من

چگونه جسم مرا تا به روی بام کشید
عیان بود ز مچ پای ریسمانی من

هزار بال کبوتر نیابتا ز حسین
رسید تا که کند کار سایه بانی من

سلام بر بدن بی عزیز خدا
سلام بر تن عریان سیدالشهدا







حریف زخم زبان ها نمی شود

اصلا جگر که سوخت مداوا نمی شود

گریه مکن بهانه به دست کسی مده

با گریه هات هیچ مداوا نمی شود

خسته مکن گلوی خودت را برای آب

با آب گفتن تو کسی پا نمی شود

اینقدر پیش چشم کنیزان به خود مپیچ

با دست و پا زدن گره ات وا نمی شود

گیسو مکش به خاک دلی زیر و رو شود

در این اتاق عاطفه پیدا نمی شود

با ور نمی کنم به در نگرفته است صورتت

این جای تنگ و ... این قدو بالا... نمی شود

با ضرب دست و پا زدنت طشت می زنند

جز هلهله جواب مهیا نمی شود

با غربتی که هست تو غارت نمی شوی

نیزه به جای جای تنت جا نمی شود

خوبی پشت بامک همین است ای غریب

پای کسی به سینه ی تو وا نمی شود

علی اکبر لطیفیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مهر ۹۳ ، ۱۱:۵۵
ابن الزهرا