چند روزه که حال نداری بابا
سلام. برای ایام شهادت امام باقر(ع) این شعر رو آماده کردم روی این سبک
چند روزه که حال نداری بابا
سر روی بستر می ذاری بابا
از همیشه ساکت تری بابا
برات بمیرم
گفتی که جدم خبرت کرده
گفتی دلت پر از غم و درده
آخ! چقده صورتتو زرده
برات بمیرم
سوخته تنت از اثرات سم
دلم شده پر از غم و ماتم
فایده نداره دیگه هیچ مرهم
برات بمیرم
گفتی برات ده سال عزا باشه
مجلستم(مجلسشم) توی منا باشه
وصیتت، غریبی همراشه
برات بمیرم
وقتی سفارش به کفن کردی
شعله کشید توی صدات دردی
آه کشیدی! عجب آه سردی
برات بمیرم
یادت به جد بی کفن افتاد
اون روز که سرها از بدن افتاد
سه روز که آفتاب رو بدن افتاد
برات بمیرم
همیشه از خاطره ها گفتی
از درد تازیانه ها گفتی
از زخم پا و تاولا گفتی
برات بمیرم
وقتی می گفتی از غم عظمی
نمک می زد روی همه زخم ها
نا محرما و زینب کبری...
برات بمیرم
شاعر: ابن الزهراء